به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایران، با قدرت گرفتن ترامپ در امریکا، این کشور از برجام خارج و متعاقباً در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری قدرت به دست دموکراتها افتاد که در طول کارزار انتخاباتی شعار بازگشت سریع به برجام سر داده بودند. در عمل دولت بایدن با به قدرت رسیدن برای بازگشت به برجام عجلهای از خود نشان نداد و پس از چندماه وقفه، مذاکرات غیرمستقیم آغاز و پس از شش دور بدون نتیجه پایان یافت.
پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و تعیین مذاکرهکننده ارشد و تیم مذاکراتی از سوی دولت سیزدهم، دور هفتم مذاکرات آغاز و طی آن پیشنویس اسناد مورد مذاکره برای رسیدن به cتوافق نهایی و با لحاظ شدن نقطه نظرات طرف ایرانی، مورد تأیید قرار گرفت.
هم اکنون در دوره هشتم مذاکرات وین، زمینه برای ورود محتوایی و نهایی کردن پیشنویسها فراهم شده است.
چنانچه امریکا اراده سیاسی لازم برای مذاکرات جدی داشته باشد، دستیابی به توافق در زمان مناسب امکانپذیر است و در غیر این صورت ممکن است مذاکرات بدون نتیجه پایان یافته و با شرایط بینالمللی و منطقهای جدیدی روبهرو شویم. حال سؤال اینجاست که امریکا با چه گزینههایی در مذاکرات روبهروست؟
گزینه اول بازگشت به اجرای برجام و تأمین نظر ایران مبنی بر رفع تحریمها و تضمین عدم خروج است. امریکا تاکنون با دستهبندی تحریمها به سطوح مختلف برای رفع آنها مانعتراشی کرده و با تأکید بر سیاسی - و نه حقوقی بودن - برجام از ارائه تضمین عدم خروج طفره رفته است.
اگر امریکا در این دو حوزه نظر ایران را تأمین نماید، آنگاه شاهد احیای برجام و بازگشت به تعهدات اولیه آن خواهیم بود. در نتیجه آن هم وجهه آسیب دیده و داخلی دولت امریکا ترمیم شده و در سطح منطقهای نیز از فشار بیاعتمادی ناشی از رفتار ترامپ قدری کاسته خواهد شد. قیمت نفت کاهش یافته، تنشهای منطقهای ناشی از بیثباتی کاهش یافته و مجال و فرصت تعاملات بیشتر منطقهای از جمله میان جمهوری اسلامی و همسایگان جنوبی و عرب خلیجفارس فراهم خواهد شد و ثبات منطقهای افزایش خواهد یافت. در نقطه مقابل این روند اما رژیم صهیونیستی قرار دارد که از چنین وضعیتی استقبال نخواهد کرد و آن را در برابر سیاستهای بی ثباتکننده و بحرانساز خود خواهد یافت.
گزینه دوم اعلام شکست مذاکرات و ادامه فشار حداکثری با تحریمهای بیشتر است. همانگونه که تحریمها در گذشته مؤثر واقع نشده و به نتایج مطلوب نرسیده، امریکا نباید انتظار مؤثر بودن آن را در آینده داشته باشد.
ادامه این به اصطلاح کارزار باعث افول شدید قدرت دموکراتها در امریکا، فروپاشی نفوذ و قدرت رو به افول امریکا در سطح بینالمللی و منطقهای خواهد شد و از سوی دیگر به بیاعتمادی منطقهای دامن زده و مسابقه تسلیحاتی به راه خواهد انداخت.
با در نظر گرفتن مواضع اصولی و منطقی جمهوری اسلامی، در سطح جهانی نیز اختلافات میان امریکا با روسیه و چین در این گزینه افزایش خواهد یافت و از تأثیر تحریمها بهشدت خواهد کاست.
در مقابل، بدیهی است که رژیم صهیونیستی از این وضعیت استقبال کرده و آن را نشانهای از نفوذ خود در امریکا عنوان خواهد کرد.
گزینه سوم، رسیدن به یک توافق موقت است. اگر توافق موقت شامل توقف تحریم بیشتر در مقابل توقف سطح فعالیتهای هستهای ایران باشد، به هیچ عنوان به نتیجهای نخواهد رسید. بطور منطقی جمهوری اسلامی در ازای توانایی و ظرفیت ایجاد شده ناشی از تحمل فشار حداکثری از یکسو و اقدامات جبرانی هستهای از سوی دیگر، به هیچ توافقی بدون رفع تحریمها توجه نخواهد کرد. امریکا نیز حاضر نیست در توافقی موقت به لغو تحریمها بپردازد و خواستار رسیدگی به آنها در توافق نهایی خواهد شد که عملاً این گزینه را هم منتفی خواهد کرد.
از میان دو گزینه باقیمانده نیز تنها گزینه اول برای امریکا قابل پیگیری است. در واقع این کشور نشان داده که هرگاه گزینه دومی داشته به آن روی آورده و اگر در این مورد هم گزینه دوم را مفید ارزیابی میکرد، تا کنون بدان روی آورده بود. در واقع تأخیر چند ماهه اول بعد از روی کار آمدن بایدن برای ورود به مذاکرات نیز جهت آزمودن زمینههای اتخاذ گزینه دوم بوده که به نتیجه مطلوبی نرسید.
در شرایط حفظ وضع موجود، تنها گزینه امریکا برای رهایی از بحران خودساخته، بازگشت به برجام از مسیر تأمین خواستههای ایران است. جمهوری اسلامی با اطلاع از این وضعیت با دقت و هوشیاری لازم اقدامی در جهت برهم زدن وضع موجود نخواهد کرد و امریکا نیز بهناچار ناگزیر از قبول واقعیت و تن دادن به درخواستهای منطقی و قابل درک ایران است. به هرحال نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که هزینه اشتباه امریکا را امریکا باید بپردازد نه ملت ایران!
نظر شما